NEUROMANCER
:: Blogger :: Home :: Archives :: Contact ::

Monday, January 26, 2004
نداريم! نمي شود! برو دنبال كار خودت.
چقدر اين حرفها از طرف بعضي ها ساده و راحت گفته مي شود. چقدر اين حرفها با خونسردي گفته مي شود در حاليكه هم دارند و هم مي شود و كار من به اون مربوط مي شود كه نمي خواهد انجام دهد! بعدش يه روز نوبت ما ميشود. ما هم مثل گوسفند هستيم ديگه، مگه نيستيم؟ ما هم خيلي آروم در جواب مي گوييم: بله قربان، امر كنيد، مطمئنا حق با شما است! اين داستان تلخ زندگي ماست.

--------------------------------------------------------------
Wednesday, January 21, 2004
خيلي هوا سرد شده. توي خيابن كه قدم مي زني يك سوز وحشتناك تا توي استخانهايت نفوذ مي كن. چه لذتي داره وقتي از روي دهنه هواكش يه مترو رد ميشي! يه باد گرم و پر از بوهاي نامطبوع! من راه رفتن را دوست دارم. اغلب چه به طرف كار و چه به طرف مهماني سعي مي كنم پياده برم. ولي تازگي از اين كار هم داره بدم مياد. مخصوصا وقتي كه دو نفر توي خيابان دست در دست هم راه مي روند و ت دست در جيب هستي!

--------------------------------------------------------------
Monday, January 19, 2004
توي زندگي سه چيز خيلي مهم است:
يكي اينكه هميشه خودت باشي
ديگري اينكه هميشه خودت باشي
و در آخر اينكه هميشه خودت باشي

--------------------------------------------------------------
Friday, January 16, 2004
صدات در نياد. فقط خفه شو. منم هر کاری دلم بخواد می کنم.

--------------------------------------------------------------
Tuesday, January 13, 2004
وقتي توي يه شركت خارجي، توي يه كشور خارجي داري كار مي كني بايد كمي هم سياست داشته باشي. منظورم اينه كه بايد هواي همه اطرافيان رو داشته باشي. اولين برخورد ديگران با تو اينه كه تو يك خارجي هستي و آمدي به جاي يكي از اونها كه كار ندارن كار مي كني. اين وضعيت خيلي حادتر ميشه وقتي كه پست يا مقامي هم بدست بياري. بايد از هر طرف هواي اون كسي رو كه جانشينش شدي و يا اينكه هواي همه اونايي كه كارهاي مشابه تو دارن را داشته باشي. ديگه اينكه وقتي داري كار مي كني هيچوقت نبايد اطلاعاتت رو براي خودت نگه داري. بايد دانش و روش كارت رو به همه آموزش بدي و بتواني جواب هر سئوالي را در مورد كار بدي.
چقدر شبيه مملكت خودمونه! مخصوصا قسمت اول كه همه تو را به عنوان يك خارجي مي بينن!

--------------------------------------------------------------
Monday, January 12, 2004
- تا كي بايد تحمل كرد؟ - تا وقتي كه لازمه. - خيلي طول مي كشه؟ - آره، ممكنه خيلي طول بكشه. - خب آخه آدم خسته ميشه. - اشكال نداره، عوضش وقتي كه به هدفت برسي خيلي خوشحال ميشي. - پس بهترين روز آدم كه ميگن اينطوري پيش مياد؟ - آره، همين ميشه كه بهترين روز زندگيت رو بوجود مياري.
...
... ...
...
- خيلي بايد تحمل كنم؟

--------------------------------------------------------------
Saturday, January 10, 2004
اصلا نبايد فكر كنيم كه حتي يك لحظه توي زندگي تنها هستيم. همه ما هميشه يه فرشته نجاتي داريم كه هميشه با ما هست. ما هميشه در سختين مواقع زندگيمان مي توانيم روي كمك خدا حساب كنيم و در هر لحظه اوست كه همراه ما هست و ما را راهنمايي مي كنه و هميش و هميشه خدا با ما هست. مگه نه خدا؟ خدا؟ خدا؟ كجايي؟

--------------------------------------------------------------
Monday, January 05, 2004
خدا هم تازگي ها وقتي شماره تلفنش رو عوض مي كنه به هيچكس خبر نميده! ببينم، كسي هست كه شماره تلفني يا ايميلي از خدا داشته باش؟ كار مهمي با اودارم. قرار بوده يكي از مامورينش رو برام بفرسته ولي مدتهاست كه خبري ازش نيست! مي خوام ببينم نوبت من كي ميشه.

الو؟ خدا؟
نه خير قربان! شما سه صفر گرفتين. براي ارتباط با خدا چهار صفر بگيرين!

--------------------------------------------------------------
Saturday, January 03, 2004
نمي دونم چرا بايد حرفها رو نزد؟ وقتي كه مي شود خيلي راحت حرفي را بزني چرا اون حرف را توي دلت نگه مي داري تا يه روزي، درست همون موقعي كه نبايد، اون حرف رو بزني؟ چرا ما ايراني ها ياد نمي گيريم كه با هم ديگر رك و راست باشيم؟ حيف نيست كه تمام فكر و ذكرمان اين باشد كه فلان حرف را اگر بزنيم بده يا اينكه اگر نزنيم پس چه كاري بايد بكنيم؟ متاسفانه اين حرفها را كه مي گويم در خود من صدق مي كند. منم مثل بقيه ايراني ها. منم مثل شما. هزار تا حرف دارم كه توي خودم نگه مي دارم تا اون موقعي كه نبايد بزنم، با التماس و ناراحتي بزم. اي كاش مي تونستم منم خودم را عوض كنم!

--------------------------------------------------------------
Thursday, January 01, 2004
امروز همه به هم توی خيابان تبريک سال نو ميگفتن. ما ايرانی ها اينطوری نيستيم. هستيم؟ به خدا نيستيم. همه اش در حال اخم کردن به هم هستيم. اينجا وقتی عيدی ميشه هوا هم بوی عيد ميده. ولی توی ايران فقط به زور راديو و تلويزيون و آهمگهای احمقانه يه جورايی جو سازی می کنن. توی ايران دل هيچکس برای عيد شاد نيست چون جو کشورمان اينطور می خواد و ما هم که سريع جو می گيردمون.

--------------------------------------------------------------

:: Blogger :: Home :: Archives :: Contact ::